عيد سادات
سلام سه شنبه عيد غدير بود شب قبلش من و مامانم و بابام كلي سكه و شكلات بسته بندي كرديم براي همسايه ها و فاميل. بعد هم ديد و بازديد عيد اخه مامانم ميگه اين عيد از همه عيدها بزرگتره ناهار خونه بي بي جانم رفتيم همه عمه ها بودند +دختر عمه و پسرعمه انقدر شيريني و شكلات خورديم شام هم رفتيم خانه عمه بتول چون اونها هم مثل مامانم و بي بي ام سيدند خلاصه عيد خوبي بود جاي شما خالي ...